برای یک رفیق مهربان قدیمی ...
سلام دوستان خوب من.
به ویژه سلام فرزانه جان.
من از دریچه کوچکی با دنیای مجازی بیرون ارتباط دارم که اغلب همین قاب وبلاگم است.
شاید وقتی مطمئن شدم تلگرام رو نصب کردم...
من هم دلم هوای روضهها و سینهزنیهای با صفای مسجد دانشگاه رو کرده ...
چقدر دوست دارم ببینمتون و از دغدغههای مشترکمون با هم حرف بزنیم ...
یادته که ما دونههای یک تسبیحیم ...
و قرار بود سعی کنیم دونههای تسبیح کربلا باشیم که حتی اگر از هم جدا هستند و فرسنگها با هم فاصله دارند، اما همیشه مقدس و پاک و مایه شفا اند....
البته من که فکر نکنم تونسته باشم ...
دعا کنیم برای هم ... خییییییییییلی ... دو نونه .......